اولین روز دبستان باز گرد
شادی آن روزهایم باز گرد
بازگرد ای خاطرات کودکی
برسوار اسب های چوبکی
خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن مانده ترن
درس های سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی مادر روی برگ
همکلاسی های من یادم کنید
باز هم درکوچه فریادم کنید
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
ای دبستانی ترین احساس من
باز گرد این مشق ها را خط بزن