اعتقاد:
اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند. روزی که تمام اهالی برای دعا در محل مقرر جمع شدند،فقط یک پسربچه با چتر آمده بود،این یعنی اعتقاد.
اعتماد:اعتماد را می توان به احساس یک کودک یکساله تشبیه کرد،وقتی که شما آنرا به بالا پرتاب می کنید،او میخندد ….. چراکه یقین دارد که شما او را خواهید گرفت،این یعنی اعتماد.امید:هر شب ما به رختخواب می رویم بدون اطمینان از اینکه روز بعد زنده از خواب بیدار شویم.ولی شما همیشه برای روز بعد خود برنامه دارید، این یعنی امید.
سلام
دقیقا حرفت کاملا درسته اعتماد گاهی اوقات از روی نادانی و به خاطر نداشتن دانش و تجربه کافی به دست میاد
مثلا اگر اون پسر چند سال دیگه بزرگتر بود و چند تا دعای باران میدید هیچ وقت زحمت اوردن چتر و به خودش نمی داد