دل ادمها چه سرد دل ادمها چه سخت چه سنگ
دل بعضیها مهربون بعضی ها هم سرگردون
بعضی ها هم عاشق و علاف اون
بعضی ها از سنگ و از سنگ هر
بگی و بخونی وهر چی شعر بگی وبنویسی
باز هم انگارکه نه انگاریک رمز ویک راز
توی هر نوشته ای هزار هزار اسرار دل
شکسته یک ساز ویک کوک
یک سازو یک کوک
شعر زیبایی بود
آره ادما سنگ دل شدن
آدما گرگ شدن دیگه نمی تونی کنارشون بشینی و سفره ی دل و واز کنی
می دونی گوش محرم این روزا غنیمته