خاطرات

امشب که شب شهادت حضرت فاطمه زهراست بد جوری دلم گرفته  دلم می خواست ۱۷و ۱۸ فروردین بودیم و زمان متوقف می شد وخبر نا گهانی فوت احسان را به ما نمی دادند اون از پیش ما رفت جای خالیش واقعا احساس می شه احسان با بیتا خیلی جور بود کلا با بچه ها دوست بود دختر گلی من هم دیشب خواب عموش  رو دیده با اینکه فقط ۵ سال داره  می گفت عمو  احسان اومده بود منو یوسف رو برد رستوران اونجا برامون روغن جوشی درست کرد خوردیم  

می دونم حتی برای بیتا در این سن مرگ برایش قابل درک نیست باز یک چیزایی را حس کرده وبه فکر عموش بوده که خوابش رو دیده  تنها چیزی که الان می تونم بنوسم اینکه روحش شاد باشه گر چه هرچی بیشتر بهش فکر می کنم باورش برام سخت تر میشه  

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:31 ق.ظ http://spantman.blogsky.com

باهاتون احساس همدردی می کنم درسته که مرگ حقه ولی و این شتریه که در خونه هممون می خوابه اما دوری از عزیزان سخته
تسلیت می گم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد